یاشاریاشار، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

تولدت مبارک

22 ماهگی

امروز ٢١ ماهگیت هم تموم شد.  دخملوکم : ١٧ تا دندون داری.  مرتب عروسک هاتو رو پاهای کوچولوت می ذاری و به زبون خودت براشون گنجشک لالا می خونی.   وقتی هم که خودت می خوای بخوابی حتما باید گنچشک لالا رو برات بخونم . اگه نخونم مرتب بهونه می گیری و می گی: اووبه!!! ببخشیدا این کلمه یعنی لالایی. به پتو هم که می گی دووبه . آخه یعنی چی؟؟؟!!! به بستنی می گی نَ نَ . من که نفهمیدم تو کجایی حرف می زنی عزیزکم!!!   همچنان تو کابینت ها سرک می کشی و می تونی شلوارت رو خودت بپوشی. البته به پوشکت که می خوره ، پشت اون رو نمی تونی بالا کنی و صدات در میاد و من باید کمکت کنم. یه ٤ روزی می شه که دیگه جدا از من ...
6 ارديبهشت 1392

جشن تولد 7 سالگی در مدرسه

روز 31 فروردین ماه 92 بود و روز شنبه. چند ماهی هنوز به جشن تولدت باقی مونده بود. تو کلاستون خانم سلطانی برای همه کلاس اولی تولد می گیرند. من هم با هماهنگی چندین مامان دیگه قرار شد تولد تو و 9 تا از دوستهای دیگت رو تو کلاس بگیریم. چون روز تولدت، مدرسه ها تعطیل می شد و می خورد به تابستون. ما هم به خاطر همین برات این جشن رو گرفتیم تا یادگاری بمونه. کلی بهت خوش گذشت. وقتی برف شادی رو سرتون می ریختم نمی دونی چه کار کردین؟!!! کیک تولدتون رو هم زمین فوتبال انتخاب کردیم تا کلی پسرونه باشه. حالا قرار شد فیلم و عکس های تولدتون رو چند روز دیگه بریم بگیریم و یادگاری داشته باشیم. البته خانم سلطانی هم خیلی زحمت کشید. از همین جا جا داره تا ازشون تش...
31 فروردين 1392
1